( پارس اس ام اس )
من بلد نیستم از عاطفه خالی باشم
بگذارید که مجنون و خیالی باشم
تو به نو بودن خود فکر کن و راحت باش
دوست دارم که قدیمی و خیالی باشم
من به مهر تو چنان رام شدم
که خدا می داند
من به زلف تو چنان خام شدم
که خدا میداند
من چنان جادوی این دام شدم
که خدا میداند
فاصله ها در عین کوتاهی
چه بلند خلق شده اند
کجاست دستی که به درازی فاصله ها باشد
امشب هوای سوختنم ساختنی نیست
باید بمیرم و دل من ساختنی نیست
سوزم به شب و سوختنم باشد روز
دیگر دل من با نفست ساخننی نیست
غافل است از غم من یار نمی دانستم
دل نهاد است به اغیار نمی دانستم
همچو مجنونمو سرگشته در این ویرانه
این چنین گشته دلم زار نمیدانستم
دیدمت شبی به خواب و سر خوشم
وه مگر به خواب ها ببینمت
خوشا رها کردن و رفتن
خوابی دیگر به مردابی دیگر
خوشا ماند ابی دیگر به ساحلی دیگر
به دریایی دیگر خوشا پر کشیدن خوشا رهایی
گستاخی خیالم را ببخش
که حتی لحظه ای یادت را رها نمی کند
خط عابر پیاده ندارد
دست مرا بگیر و از آن رد کن
قرار دیدار ما
هر نیمه شب
خیالت که نمی گذارد بخوابم
در شادی من شریک باش ای ساعت
در فکر لباس شیک باش ای ساعت
تعجیل بکن ، دلم برایش تنگ است
کم عاشق تیک و تاک باش ای ساعت
همیشه در ریاضیات ضعیف بودم
سالهاست دارم حساب می کنم چگونه من بعلاوه ی تو ، شد فقط من
اگر تنهایی ام چشم مرا بست
اگر دل از تنم افتاد و بشکست
فدای قلب پاک آن عزیزی
که در هر جا که باشد یاد ما هست
قدِ تو به عشق نمی رسید
غرورم را زیر پایت گذاشتم تا برسد
اما باز هم نرسید
گـفـت : بـگـو ضـمـایـر را
گـفـتـم : مــَن مـَن مـَن مــَن مَــن مــَن
گـفـت : فــقـط مــن ؟
گـفـتـم : بـقـیـه رفـتـه انـــد . . .
(پارس اس ام اس)
دگر درد دلم درمان ندارد
مسیر عاشقی پایان ندارد
مرا در چشم خود آواره کردی
نگاهت دور برگردان ندارد
(اس ام اس جدید 92)
رشته ی محبت را باید به ضریح دلی بست
که خیال کوچ کردن نداشته باشد
دلم درد می کند
انگار خام بودند
خیال هایی که به خوردم داده بودی
یارم از بهر فراقت به کجا سر بزنم
شوق دیدار تو دارم ، به کجا پر بزنم ؟
چه امتحان سختى است خیابان
همه در آن رد مى شوند …
کاش دنیا یک بار هم که شده
بازیش را به ما می باخت
مگر چه لذتی دارد این بردهای تکراری برایش …
خدایا
صبرم با دردم نمى خواند
صبرى که دادى تمام شد
اما دردم باقیست …
(پارس اس ام اس )
زندگی هیچ وقت اندازه تنمان نشد
حتی وقتی که خودمان بریدیم و دوختیم
وقتی مرا در آغوش می گرفت چشمانش را می بست
نمیدانم از احساس زیادش بود یا اینکه
خودش را درآغوش دیگری تصور می کرد
( اس ام اس سنگین 93 )
تازگیا هرکی می گه دوسِت دارم
خندم می گیره! بی اراده میگم : تو دیگه چی میخوای
اگر تنهایی ام چشم مرا بست
اگر دل از تنم افتاد و بشکست
فدای قلب پاک آن عزیزی
که در هر جا که باشد یاد ما هست